روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه.‏
 

همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟

غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم....‏‏

همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!‏

غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟

غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..‏

این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟




شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم

این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده .‏

 

حال ترجمه از زبان همسرش:‏

خط اول :حالت چه طوره زن ؟

خط دوم :بچه ها چه طورن ؟

خط سوم : مادرت چه طوره ؟

خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!‏

خط پنجم : فقط برگردم خونه....‏

خط ششم : می کشمت

خط هفتم :غضنفر از آلمان...‏